ازم می‌پرسن: پشیمون نیستی؟
به شوخی می‌گم: چاره‌ی دیگه‌ای ندارم؛ الان برای پشیمونی خیلی دیر شده!
همه می‌خندن!


با خودم می‌گم: پشیمون نیستم؟
چیزی که هیچ‌وقت توی این قریب به یک سال به دلم وارد نشده همین پشیمونیه.
حتی توی اون روزها و شبهای سختی که نبود، که سربازی بود
حتی با این که اولین بار های خوبی با هم نداشتیم!
حتی با این که شب هایی رو به خاطرش با گریه خوابیدم.
پشیمون که نشدم هیچ، حتی تو دلم نگفتم کاش جور دیگه ای می بود!


من که اینجوریم
اونو نمی دونم!